
مدتهاست که این تصویر روی دسکتاپ کامپیوتره، از بعد از عید، نگاهش آرومم میکنه، دستاش که اونطور روی سینهش قفل شده و تار موهایی که از دو طرف صورتش پایین ریختن و طرح مبهمی از گوشش و خط سیاهی که توی چشماش کشیده و نگاهش ... نگاهش ...
آرامش بخشمه این نگاه و این دستها، این خانوم نویسندهای که کلمات رو میشناسه، این شهرزاد قصهگوی من.
آرامش بخشمه این نگاه و این دستها، این خانوم نویسندهای که کلمات رو میشناسه، این شهرزاد قصهگوی من.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.